من و محبت شتری:)))
سکوتـــــــ | |
۰ نظر
قدیما زمانی که بلاگفا پابرجا بود ، پستی گذاشته بودم تحت عنوان "حمایت از حیوانات" ، حالا اگه بعدا عمری باقی موند دوباره مینویسم:))
اما چندوقت پیش رفتیم باغ وحش ، منم که یار همیشگی برادزاده های شیطون هستم:) با فندق کوچولو رفتیم به شترها غذا بدیم ، من یه دسته کاهو گرفتم جلوی آقا شتره و این موجود دوست داشتنی شروع کردن به خوردن کاهو.، منم محو چشمهای درشت و مشکیش شده بودم و غافل از این دنیا و در حال جستجو در چشمان زیبای ایشان ، که یهو متوجه شدم یه چیزی داره به صورتم نزدیک میشه !!!به خودم اومدم دیدم شتره کاهوش تموم شده و با دهنی باز داره میاد سمت صورتم که یهو جیغ زدم منو نخور خََرِِ . ..... و اینگونه بود همه زدن زیر خنده از واکنش بنده 😐🙊
این بود انشای من😂