خدایا کمک کن خودمو باور کنم
داشت پیام هایی که بهش داده بودم رو چک میکرد ، رسید به یه نمودار و تحلیلی که ازش داشتم ، میگه یه دیقه برو دیتاهای سال 95 رو نگاه کن یه مسیر این نمودار رو بهم بگو ...
میرم نمودار رو باز میکنم و برمیگردم به 2 سال پیش ، براش شروع میکنم به خوندن اعداد و بازی که تو این مدت داشتن
بهم میگه باورم نمیشه تحلیلی که اون سال گفتی درست در اومده ، ازش گوشی میگیرم و شروع میکنم به خوندن پیامم!!باورم نمیشد اصلا روزی این تحلیل رو براش نوشته باشم ... و بعد افسوس خوردم که چرا اون موقع انقدر راحت از کنار توانایی هام گذشتم !! چرا برای رسیدن به مسیر درست انقدر به جاده خاکی زدم ، شاید تو تمام اتفاقاتی که این سال ها افتاد و باعث شد از خدا شاکی بشم دلیلش همین بوده که برگردم به مسیر درست ، که اشتباه نکنم !
بهم نگاه میکنه و میگه دیوونه ای که هنوزم باور نداری ، که بازم داری تلاش میکنی راه دیگه ای رو هم امتحان کنی ...
انگار دوباره باید بشینم و فکر کنم و ببینم کجای این راهم ... مسیر کامل اشتباهه یا نیازه بازهم این راه برم تا بتونم این مسیر رو کامل کنم !!!
خدایا حواست باشه بهمونا ، تو خستگی این روزها و استرسهاش و ضعفهاش دستمون رها نکنی، هنوز هم باور دارم آخر این قصه خوشه!