صرفا جهت نوشتن فقط:/
سکوتـــــــ | |
۰ نظر
چشمهایم را میبندم
تمام وجودم پر شده است از تو
دستانی که حلقه میشوند دور تنم
نفس هایت که صورتم را لمس میکنند
و نجوای صدایت که تمام وجودم را تسخیر میکنند...
تو که نباشی مرده ای بیش نیستم
همان دختری که در بیست و اندی سالگی میمیرد و سالها بعد به خاک سپرده میشود ...