.......

دلتنگی های آدمی را ، باد ترانه ای می خواند
رویاهایش را آسمان پر ستاره نادیده می گیرد
و هر دانه ی برفی به اشکی ناریخته می ماند
سکوت سرشار از سخنان ناگفته است
از حرکات ناکرده
اعتراف به عشق های نهان
و شگفتی های بر زبان نیامده
در این سکوت حقیقت ما نهفته است
حقیقت تو و من

کلمات کلیدی
پیوندهای روزانه

امروزه نرم افزار های ربات ساز بسیاری در جهان فعالیت می کنند وبسیاری از افراد از انها استفاده می کنند اما ابتدا بیایید به مفهوم rpa بپردازیم و ببینیم چه تفاوت هایی با هوش مصنوعی دارد.

اتوماسیون فرایند روباتیک (rpa) و هوش مصنوعی (AI) اغلب بصورت متقابل استفاده می شوند. این سطل جای تاسف دارد ، زیرا منظور آنها موارد بسیار متفاوتی است.

rpa به عنوان کاربرد فن آوری برای کمک به کارمندان در جایگزینی کار روزانه خود با کارهایی که توسط روبات ها انجام می شود ، آغاز شد. نمونه بارز آن وجود بازوی رباتیک در خط مونتاژ جنرال موتورز در سال 1961 است. انسان ها با خستگی (و آهسته) آینه های جانبی را روی اتومبیل ها می پیچیدند ، و با تعجب دیدم که روبات ها کار بهتری انجام می دهند. بنابراین ماشین آلات برای پیچاندن آینه های نمای جانبی روی اتومبیل ها دوباره و دوباره ، بدون خسته شدن و شکایت طراحی شده اند.

توجه داشته باشید که سیستم های rpa "گنگ" هستند. بدون رهنمودهای دقیق طراحان انسانی در مورد اینکه چه کاری باید انجام شود ، بازوهای رباتیک فقط مجموعه ای از فلز بودند. و هنگامی که این مسیر صریح را دریافت کردند ، آنها فقط می توانستند یک کار را انجام دهند - آینه های نمای جانبی را بر روی اتومبیل ها پیچ بزنند - و هرگز نمی توانند امیدوار باشند که یاد بگیرند که چگونه کارهای دیگری انجام دهند.

البته تکامل rpa در خط مونتاژ خودرو متوقف نشد. مانند بسیاری از فن آوری های مترقی ، به نرم افزار گسترش یافت. اما هسته اصلی آن باقی مانده است: برنامه های نرم افزاری rpa به همین ترتیب گنگ هستند ، که توسط انسان ها برنامه ریزی شده اند تا بدون نیاز و امید به یادگیری فراتر از آن ، یک کار را انجام دهند.

به عنوان مثال ، بیایید بگوییم که AppZen به جای AI از rpa استفاده کرده است. این بدان معنی است که ما از نرم افزار خود برنامه ریزی کرده ایم که قوانینی مانند "پرچم هرگونه دریافت الکل بالاتر از 50 دلار" را داشته باشیم. اگرچه البته این قانون ، بارها و بارها اجرا می شود ، فایده ای دارد ، اما غیرقابل پیش بینی بودن تجربه انسانی را در نظر نمی گیرد ، و مطمئناً هیچ تمایلی به امتحان کردن ندارد.

نمونه ای از حزب استفاده شده در فضای گزارش هزینه ، Workfusion است. این ماکرو در دسک تاپ به کاربران امکان می دهد هنگام حمل و نقل داده ها از یک سیستم نرم افزاری به سیستم دیگر ، قوانینی را برای پرچم سوء رفتار انجام دهند. بنابراین اگر کاربر داده های نرم افزار T&E شرکت را در نرم افزار بازپرداخت خود به اشتراک بگذارد ، می تواند با استفاده از مثال دیگر قوانینی را تنظیم کند که نشان دهنده دریافت الکل بیش از 50 دلار باشد.

مشکل این است که rpa "هوشمند" نیست. سیستم نمی تواند با گذشت زمان باهوش تر شود. تنظیم شده و فراموش شده است. 2 سال بعد از روزی که طراحی شده باهوش نیست. یک بانک Fortune 50 بخاطر حسابرسی گزارش هزینه خود ، rpa را محاکمه کرد و به شدت تلاش کرد. این سیستم به سادگی فاقد توانایی تصمیم گیری لازم برای دنیای پیچیده و ارگانیک T&E بود.

تاریخچه هوش مصنوعی تقریباً همزمان با تاریخ جمهوری اسلامی - اواخر دهه 1950 میلادی باز می گردد. در آن زمان بود که ماروین مینسکی و جان مک کارتی هوش مصنوعی را به عنوان هر فعالیتی که توسط یک برنامه یا ماشین انجام می شود توصیف می کردند که اگر انسان همان وظیفه را انجام دهد ، ما می گفتیم انسان برای انجام آن باید از هوش استفاده کند.

البته هوش مصنوعی نیز به دنیای نرم افزار تبدیل شده است ، جایی که هسته باهوش تر شدن در طول زمان را حفظ کرده است.

در مثال گزارش هزینه ، سیستم هوش مصنوعی مانند AppZen می تواند یاد بگیرد که ، به عنوان مثال ، کلاه بازار نایک در یک سال معین 35 درصد رشد کرده است بنابراین می توان هزینه بیش از 50 دلار برای الکل را برای شبکه با مدیران شرکت مجاز دانست. یا می تواند یاد بگیرد که پوند انگلیس به خصوص در برابر دلار در یک ماه معین قوی است و 50 دلار در میخانه با تیم بعد از کنفرانس 50 دلار نیست.

واضح است که ، هر دو rpa و هوش مصنوعی دارای تاریخچه های حیرت انگیز و برنامه های حیاتی امروزی هستند. rpa از قوانین و تکرار است. از طرف دیگر هوش مصنوعی به منظور رشد باهوش تر در طول زمان ، یادگیری عوامل دنیای واقعی در خارج از دنیای مشخص شده از وظیفه اصلی طراحی شده است. در حالی که هر دو نوع سیستم دارای شایستگی های خود هستند ، ما در اینجا در AppZen معتقدیم که AI بهترین خدمات را برای اتوماسیون گزارش هزینه ارائه می دهد ، و ما متعهد هستیم که هر روز به هوشمندسازی سیستم عامل خود کمک کنیم.

چه چیزی rpa را تعریف می کند؟

اصطلاح "اتوماسیون فرآیند رباتیک" پر از قول است. در واقع ، با این وجود ، در کاربردهای خود بسیار محدودتر از آنچه که در اصطلاح آمده است ، عمل می کند. یک سناریوی معمولی برای rpa در شکل زیر نشان داده شده است. سناریوی قبل از rpa این است که یک کارمند با استفاده از سیستمهای مختلف و / یا رابط کاربری ، یک فرآیند تجاری قابل تکرار را انجام می دهد. این می تواند یک روش وقت گیر باشد ، زیرا کاربر به طور معمول باید روی چندین سیستم وارد شود ، منتظر بماند تا زمان پاسخ ادامه یابد ، رابط را به طور مکرر تغییر دهید و غیره. با استفاده از نرم افزار rpa ، کارمند با یک روبات rpa انجام وظایف مشخص شده را با استفاده از همان سیستم ها و / یا رابط ها طبق روال مشخص جایگزین می کند. شبانه روز کار می کند و در انجام وظایف سازگار است. جنبه بسیار مهم این سناریو این است که اتوماسیون بدون اعمال هیچ گونه تغییر در سیستم های IT درگیر انجام می شود.

اگر بخواهیم یک نمونه از این نرم افزار ربات ساز را نام ببریم. نرم افزار کاربر مجازی را به شما معرفی میکنیم چرا که کامل ترین نرم افزار ربات ساز می باشد و همچنین اولین و تنها نرم افزار ربات ساز داخلی می باشد که محصولات انها در خارج از ایران هم به فروش می رسد.از لینک زیر می توانید اطلاعات کامل این نرم افزار را مشاهده فرمایید.

https://www.tabnak.ir/fa/news/987603/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%DB%8C%DA%A9-%D9%86%D8%B1%D9%85-%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%AA-%D8%B3%D8%A7%D8%B2-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%84%DB%8C%DA%A9-%D9%88-%D8%AA%D8%A7%DB%8C%D9%BE-%D8%AE%D9%88%D8%AF%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D9%88%DB%8C%D9%86%D8%AF%D9%88%D8%B2-%D9%88-%D8%B5%D9%81%D8%AD%D8%A7%D8%AA-%D9%88%D8%A8

داشت پیام هایی که بهش داده بودم رو چک میکرد ، رسید به یه نمودار و تحلیلی که ازش داشتم ، میگه یه دیقه برو دیتاهای سال 95 رو نگاه کن یه مسیر این نمودار رو بهم بگو ... 

میرم نمودار رو باز میکنم و برمیگردم به 2 سال پیش ، براش شروع میکنم به خوندن اعداد و بازی که تو این مدت داشتن 

بهم میگه باورم نمیشه تحلیلی که اون سال گفتی درست در اومده ، ازش گوشی میگیرم و شروع میکنم به خوندن پیامم!!باورم نمیشد اصلا روزی این تحلیل رو براش نوشته باشم ... و بعد افسوس خوردم که چرا اون موقع انقدر راحت از کنار توانایی هام گذشتم !! چرا برای رسیدن به مسیر درست انقدر به جاده خاکی زدم ، شاید تو تمام اتفاقاتی که این سال ها افتاد و باعث شد از خدا شاکی بشم دلیلش همین بوده که برگردم به مسیر درست ، که اشتباه نکنم !

بهم نگاه میکنه و میگه دیوونه ای که هنوزم باور نداری ، که بازم داری تلاش میکنی راه دیگه ای رو هم امتحان کنی ... 

 

انگار دوباره باید بشینم و فکر کنم و ببینم کجای این راهم ... مسیر کامل اشتباهه یا نیازه بازهم این راه برم تا بتونم این مسیر رو کامل کنم !!!

 

خدایا حواست باشه بهمونا ، تو خستگی این روزها و استرسهاش و ضعفهاش دستمون رها نکنی، هنوز هم باور دارم آخر این قصه خوشه!

چشمهایم را میبندم

 

تمام وجودم پر شده است از تو

 

دستانی که حلقه میشوند دور تنم

 

نفس هایت که صورتم را لمس میکنند

 

و نجوای صدایت که تمام وجودم را تسخیر میکنند...

 

تو که نباشی مرده ای بیش نیستم

 

 

همان دختری که در بیست و اندی سالگی میمیرد و سالها بعد به خاک سپرده میشود ...

زندگی شبیه سرمایه گذاری تو بازار بورس 

دسته اول  اهل ریسک هستن ، ریسک میکنند و عواقبش رو میپذیرند ، میشه تو یه مدت کوتاه یهو پولدار شد و یا برعکس با خاک یکسان بشن !!بر پایه شانس عمل میکنند

 

 

دسته دوم  محتاط تر عمل میکنن و زیر سایه قوانین و کندل ها و رفتار نمودارها و عرضه و تقاضا ، دست به معامله ای مطمئن میزنن ، معامله ای با سودی همیشگی و ریسک و ضرر کمتر ، همیشه پایبند هستن به حد ضرر، بر پایه دانش عمل میکنند

 

اما دسته آخر ، این دسته نه تنها قدرت ریسک ندارن که حتی نمیتونن تصور کنن که پولشون به جای سود ده بودن ، زیان آور شده ، و میشینن و به ریزش سهامشون خیره میشن و منتظر میمونن تا روزی این سهم به جای اولش برگرده !!!در واقع این عده در جا میزنن!!

 

آدمها هم تو زندگی اجتماعی و شخصیشون هم همینطور رفتار میکنن ، و بد به حال دسته آخر که همیشه منتظر هستند اتفاقات خودشون دست بکار بشن و یه روزی بالاخره همه چیز خوب بشه !!روزی که شاید دیگه هیچ چیزی ارزش سابقش رو نداشته باشه !!!

زندگی یکبار اتفاق میفته ، بهترینت رو برای داشتن بهترین ها بذار ، حتی اگه مدت کوتاهی از تفریح و ... بزنی ، می ارزه به اینکه سرمایه گذاری خوبی برای آینده پیش روت انجام بدی ، و دست رو دست نذاری و منتظر باشی تا ببینی زندگی برات چه برنامه ای تدارک میبینه !!!

 

تو تلاشت رو بکن که حداقل شرمنده خودت نباشی :)

 

قهوه ات را شیرین تر کن ، بگذار طعم تلخ آن را فراموش کنی ،قهوه ات را بنوش آرام و از جرعه جرعه آن لذت ببر، ومن خیره میمانم به حالت چشمانت و به نفسی که به شماره در می آید یا نه!!!
سهم تو از قهوه قجریم چه میتواند باشد؟؟
جرعه ای قهوه شیرین یا آرامشی ابدی؟؟

ازدواج؟!

شما هدفتون از ازدواج چیه؟

بنظرتون زمانی که ازدواج میکنید باید حتما حتما بالاتر از سطح مالی و فرهنگیتون قدم بردارید؟یا اینکه ازدواج رو پلی برای برآوردن رویاهای دست نیافتنیتون میدونید؟

شما بخاطر همکاراتون حاضرید تنها بخاطر3یا 4 ساعت مراسم زیر قرض چند صد میلیونی برید؟؟؟

آیا جهیزیه نشان دهنده شأن آدمهاست؟؟

مرد باید بطور کامل تحت فرمان نو عروس باشه و اگه گفت ماست سیاه تایید کنه حرفشو؟؟

راستی ازدواج که میکنید خانواده هاتون رو فراموش میکنید؟ازشون طلبکار هم میشید؟

یعنی همه اینها نشانه اینه که دارید ازدواج درستی انجام میدید؟

واقعا برام جالبه بدونم هدف آدمها ازدواج چیه؟!!

کنار هم بودن و ساختن زندگی؟! یا پر کردن تمام خلأ های ناشی از عقده؟!!!

 

+بنظرم آدمی که بخاطر حرف مردم میخواد ازدواج کنه همون بهتر که مجرد یمونه ، چون هم زندگی هیچکسس رو خراب نمیکنه و هم خودش آرامش بیشتری خواهد داشت .. 

خواب به چشمام نمیاد ، یه چیزی مثل بختک افتاده به جونم و نمیذاره راحت نفس بکشم 

صدات تو گوشم میپیچه ، این موسیقیِ لعنتی رو تک تک نرون های مغزم رژه میره

سرمو فرو میبرم تو بالشم ، نفسمو حبس میکنم و چشمامو میبندم 

خاطرات هجوم میارن به سمتم 

سعی میکنم جلو اشکهامو بگیرم اما این سَدِ لعنتی میشکنه و قطرات اشک روی گونه های سُر میخورن 

 انقدر اشک میریزم تا خوابم میبره 

رویاهام برخلاف واقعیت طعم شیرین زندگی میده ، پر از خوشبختی 

انگار که دارم تو بهشت قدم میزنم 

رو آسمون قدم میزنم و احساس یه پرنده سبک بال رو دارم 

صدام میزنی. برمیگردم که دستاتو بگیرم 

اما .... اما چیزی نیست جز تاریکی و سکوت شب ... 

تو حتی خوابهای شیرین رو از من ربودی ...

***************************************

 

+ آدمها خواسته های متفاوتی از زندگی دارن و هرکسی به سبک و شیوه خودش سعی میکنه به این خواسته ها برسه ، یکی سعی میکنه فقط نشون بده به خواسته هاش رسیده و تمام فکر و ذکرش اینه که بقیه چشمشون در بیاد همیشه یه آدم مقروض باقی بمونه و یکی دیگه سال ها آروم و پیوسته تلاش میکنه و بارها زمین میخوره و دوباره از نو شروع میکنه تا طعم واقعی رسیدن به خواسته هاش رو بچشه :)

خیلی هامون دنبال پول میدویم تا روزی بهش برسیم و افراد کمتری میرن پی یاد گیری و هوشِِ مالی خودشون رو تقویت میکنن و اونوقت دیگه اونا نیستن که دنبال پول راه میفتن بلکه پول به خدمتشان در میاد:)

 

هممون میتونیم به آرزو هامون برسیم بشرطی که خودمون رو باور داشته باشیم و تو گردونه زندگی دائم دور خودمون نچرخیم:)

خدایا آرومم کن🙏

شبیه کابوس بود ، سرد شده بود دیگه لبخند نمیزد ، بیقرار بود انگار هوا برای نفس کشیدن کم داشت ، گاهی اشکهاش بی دلیل سرازیر میشد ... ولی باز هم سکوت میکرد ...

تازه داشتم به آرامش عادت میکردم ، به خبرهای خوب و زندگی که آروم و بی سر و صدا جریان داشت ....

اما دوامی نداشت ، از همون روزی شروع شد که دیگه نتونستم بخوابم ، دست هام رو محکم گرفته بدد ، هرچقدر دست و پا میزدم نمیتونستم خودمو رها کنم ، فریاد میزدم و صدام به گوش کسی نمیرسد ، گریه میکردم که ولم کنه حتی نمیتونستم برگردم و چهره اش ببینم ، خسته شدم نایی دیگه نداشتم بلندتر فریاد زدم و از خواب پریدم .... خواب که نبودم همه اتفاقات دور و برم رو میفهمیدم... 

دوباره اومد سراغم این بار دیگه نفس نمیکشیدم ، صورتشو گذاشت رو صورتم و حرفهایی زد که سخت بود که باورش کنم ، با صدایی که معلوم بود جون برام نمونده گفتم نمیذارم اینطور بشه .... 

 

گریه کرد ، گفت دارن همه چیو خراب میکنن ، ساکت بودم و گوش میدادم ، هرچی بیشتر میگفت بیشتر خرد میشدم ، ضربان قلبم تندتر شد ، باورش سخت بود ، هنوز هم نمیتونم باور کنم ... 

این همه سال از کسی بازی بخوری که همیشه خودش رو یار و رفیق نشون داده ، تنها کسی که هیچ تاریخی رو فراموش نمیکرد، دلداریت میداد ،لبخند میزد ...

 

حالا که به گذشته برمیگردم ، تمام قطعات پازلی که هیچوقت ازش سر در نمیاوردم کنار هم میچینم ، تازه میفهمم که چقدر ساده بودم که چقدر ساده گذشتم از لبخندهاش ، حتی چقدر ساده گذشتم از لیوان آبی که دستم داد .... خیلی سخته حالا خودت رو آروم کنی و سخت تر اینه همه چیز رو نشنیده بکیری که مبادا زندگیش رو بهم بریزی ... 

دلم گرفته خدا ، چطور میتونم لبخند بزنم کنارش هنوز ... 

دلتنگ که میشین،چیکار میکنید تا آروم بشین؟

 

+دارم دیوونه میشم...

من و محبت شتری:)))

قدیما زمانی که بلاگفا پابرجا بود ، پستی گذاشته بودم تحت عنوان "حمایت از حیوانات" ، حالا اگه بعدا عمری باقی موند دوباره مینویسم:))

 

اما چندوقت پیش رفتیم باغ وحش ، منم که یار همیشگی برادزاده های شیطون هستم:) با فندق کوچولو رفتیم به شترها غذا بدیم ، من یه دسته کاهو گرفتم جلوی آقا شتره و این موجود دوست داشتنی شروع کردن به خوردن کاهو.، منم محو چشمهای درشت و مشکیش شده بودم و غافل از این دنیا و در حال جستجو در چشمان زیبای ایشان ، که یهو متوجه شدم یه چیزی داره به صورتم نزدیک میشه !!!به خودم اومدم دیدم شتره کاهوش تموم شده و با دهنی باز داره میاد سمت صورتم که یهو جیغ زدم منو نخور خََرِِ . .....  و اینگونه بود همه زدن زیر خنده از واکنش بنده 😐🙊

این بود انشای من😂