.......

دلتنگی های آدمی را ، باد ترانه ای می خواند
رویاهایش را آسمان پر ستاره نادیده می گیرد
و هر دانه ی برفی به اشکی ناریخته می ماند
سکوت سرشار از سخنان ناگفته است
از حرکات ناکرده
اعتراف به عشق های نهان
و شگفتی های بر زبان نیامده
در این سکوت حقیقت ما نهفته است
حقیقت تو و من

کلمات کلیدی
پیوندهای روزانه

دختر

 کنارم نشسته بود و هعی بر میگشت و دخترش رو نگاه میکرد ، گفتم میخواید جامُ با دخترتون عوض کنم؟ کنارتون بشینه؟ گفت نه ، از قدیم گفتند دوری و دوستی ! گفتم نه در ارتباط با  رابطه مادر و فرزند :) یه نفس عمیق کشید برگشت سمتم و گفت چه زندگیِ، داره زندگی  خودش رو بخاطر ما خراب میکنه، هر بار دعوا داریم و میگه دست بر نمیداره ازمون ، در حالی که برادرش گذاشته رفته اصلا عین خیالش نیست تو چه سختی داریم دست و پا میزنیم اما این دختر ... عمر و جوانیش رو داره پای من و پدرش میذاره ، غم تو صورتش موج میزد ، ادامه میده تمام آرزوم اینه که این دختر خوشبخت بشه از زندگی کنار ما که رنگ شادی رو ندید دعا کن کسی پیدا بشه که بتونه لبخند و شادی واقعی رو بهش هدیه کنه...


تمام مسیر با خودم صد بار گفتم :" دختر با وفاتر از پسرِ"


+نظرم رو پاک کردم :))

  • سکوتـــــــ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی