.......

دلتنگی های آدمی را ، باد ترانه ای می خواند
رویاهایش را آسمان پر ستاره نادیده می گیرد
و هر دانه ی برفی به اشکی ناریخته می ماند
سکوت سرشار از سخنان ناگفته است
از حرکات ناکرده
اعتراف به عشق های نهان
و شگفتی های بر زبان نیامده
در این سکوت حقیقت ما نهفته است
حقیقت تو و من

کلمات کلیدی
پیوندهای روزانه

نگاه میکنم بهش و یاد "تو" می افتم، پرتش میکنم رو دیوار و مشغول تماشای سر خوردنش و تلاشش برای حفظ کردن تعادلش میشم.گفته بودی هر وقت میبینیش یاد خودت می افتی، چقدر از شباهت های بین خودت و عروسکی که دست و پاش چسبونکی بود گفتی و من چقدر خندیدم، اما الان که خوب نگاش میکنم ،میبینم درست گفتی، شباهتتون خیلی زیاده، مثل رد پاهایی که تو خاطرات آدمها جا میذارین، سقف خونه رو نگاه میکنم، سقف بیچاره هنوز آثار دست و پاهای چسبناک عروسک روش دیده میشه، همون رد پاهایی که هر کار کردم نرفت که نرفت، مثل خاطرات "تو"از خاطرات گذشته من ... راست میگفتی چقدر این عروسک ساده و کوچیک شبیه "تو"بود ....

  • سکوتـــــــ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی